اپیزود
هرچند پیر و خستهدل و ناتوان شدم ۳۲۱
فرزآن
-
2025-07-18
|
0 : دنبال کننده
«««««🍷میبهـا»»»»»غزل نمره ۳۲۱مفعول و فاعلات و مفاعیل و فاعلانهر چند/ پير و خسته/دل و ناتـ/وان شدمهر گه که ياد روی تو کردم جوان شدمشکر خدا که هر چه طلب کردم از خدایبر منتهای همت خود کامران شدمدر شاهراه دولت سرمد به تخت بختبا جام می به کام دل دوستان شدمای گلبن جوان بر دولت بخور که ادامه...«««««🍷میبهـا»»»»»غزل نمره ۳۲۱مفعول و فاعلات و مفاعیل و فاعلانهر چند/ پير و خسته/دل و ناتـ/وان شدمهر گه که ياد روی تو کردم جوان شدمشکر خدا که هر چه طلب کردم از خدایبر منتهای همت خود کامران شدمدر شاهراه دولت سرمد به تخت بختبا جام می به کام دل دوستان شدمای گلبن جوان بر دولت بخور که مندر سايهی تو بلبل باغ (جنان) جهان شدماول ز تحت و فوق (حرف و صوت) وجودم خبر نبوددر مکتب غم تو چنين نکتهدان شدمزآن روز بر دلم در معنی گشوده شدکز ساکنان درگه پير مغان شدماز آن زمان که فتنهی چشمت به من رسيدايمن ز شر فتنه آخرزمان شدمقسمت حوالتم به خرابات میکندهر چند (چندان) که اين چنين شدم و آن چنان شدممن پير سالوماه نيم يار بیوفاستبر من چو عمر میگذرد پير از آن شدمدوشم نويد داد عنايت که حافظابازآ که من به عفو گناهت ضمان شدمSupport this podcast at — https://redcircle.com/ravaq/donations بستن