Episode
نفس برآمد و کام از تو برنمیآید ۲۳۷
فرزآن
-
2025-03-17
|
0 Listener's
«««««🍷میبهـا»»»»»غزل نمره ۲۳۷مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلننفس برآمد و کام از تو برنمیآيدفغان که بخت من از خواب درنمیآيدصبا به چشم من انداخت خاکی از کوی(ت)ش(چنان به حسرت خاک در تو میمیرم)که آب زندگيم در نظر نمیآيدقد بلند تو را تا به بر نمیگيرمدرخت کام و مرادم به بر نمیآيددر اين ادامه...«««««🍷میبهـا»»»»»غزل نمره ۲۳۷مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلننفس برآمد و کام از تو برنمیآيدفغان که بخت من از خواب درنمیآيدصبا به چشم من انداخت خاکی از کوی(ت)ش(چنان به حسرت خاک در تو میمیرم)که آب زندگيم در نظر نمیآيدقد بلند تو را تا به بر نمیگيرمدرخت کام و مرادم به بر نمیآيددر اين خيال به سر شد زمان عمر و هنوزبلای زلف (درازت) سياهت به سر نمیآيدمقيم زلف تو شد دل که خوش سوادی ديدوز آن غريب بلاکش خبر نمیآيدز شست صدق گشادم هزار تير دعاولی چه سود يکی کارگر نمیآيدکمینه شرط وفا ترک سر بود حافظبرو اگر ز تو این کار برنمیآیدابیاتی که در این تصحیح نیاوردهایمز بس که شد دل حافظ رميده از همهکسکنون ز حلقهی زلفت به در نمیآيدبسم حکايت دل هست با نسيم سحرولی به بخت من امشب سحر نمیآيد(فدای دوست نکردیم عمر و مال و دریغکه کار عشق ز ما اینقدر نمیآید)مگر به روی دلارای يار ما ور نیبه هيچ وجه دگر کار برنمیآيدSupport this podcast at — https://redcircle.com/ravaq/donationsAdvertising Inquiries: https://redcircle.com/brandsPrivacy & Opt-Out: https://redcircle.com/privacy بستن