Episode
دوش میآمد و رخساره برافروخته بود ۲۱۱
فرزآن
-
2025-03-20
|
0 Listener's
«««««🍷میبهـا»»»»»غزل نمره ۲۱۱فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلندوش میآمد و رخساره برافروخته بودتا کجا باز دل غمزدهای سوخته بودرسم عاشقکشی و شيوهی شهرآشوبیجامهای بود که بر قامت او دوخته بودجان عشاق سپند رخ خود میدانستو آتش چهره بدين کار (از آن روی) برافروخته بودکفر زلفش ره دين میز ادامه...«««««🍷میبهـا»»»»»غزل نمره ۲۱۱فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلندوش میآمد و رخساره برافروخته بودتا کجا باز دل غمزدهای سوخته بودرسم عاشقکشی و شيوهی شهرآشوبیجامهای بود که بر قامت او دوخته بودجان عشاق سپند رخ خود میدانستو آتش چهره بدين کار (از آن روی) برافروخته بودکفر زلفش ره دين میزد و آن سنگيندلدر پیاش (رهش) مشعلی (مشعله) از چهره برافروخته بودگر چه میگفت که زارت بکشم میديدمکه نهانش نظری با من دلسوخته بوددل بسی خون به کف آورد ولی ديده بريختالله الله که تلف کرد و که اندوخته بوديار مفروش به دنيا که بسی سود نکردآن که يوسف به زر ناسره بفروخته بودگفت و خوش گفت برو خرقه بسوزان حافظيا رب اين قلبشناسی ز که آموخته بودSupport this podcast at — https://redcircle.com/ravaq/donationsAdvertising Inquiries: https://redcircle.com/brandsPrivacy & Opt-Out: https://redcircle.com/privacy بستن