اپیزود
دوش بيماری چشم تو ببرد از دستم ۳۱۴
فرزآن
-
2025-06-23
|
0 : دنبال کننده
«««««🍷میبهـا»»»»»غزل نمره ۳۱۴فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلندوش بيماری چشم تو ببرد از دستمليکن (گرچه) از لطف لبت صورت جان میبستمعشق من با (لب شیرین) خط مشکين تو امروزی نيستديرگاهی* است کز اين جام هلالی مستماز ثبات خودم اين نکته خوش آمد که به جوردر (بر) سر کوی تو از پای طلب ننشستمصن ادامه...«««««🍷میبهـا»»»»»غزل نمره ۳۱۴فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلندوش بيماری چشم تو ببرد از دستمليکن (گرچه) از لطف لبت صورت جان میبستمعشق من با (لب شیرین) خط مشکين تو امروزی نيستديرگاهی* است کز اين جام هلالی مستماز ثبات خودم اين نکته خوش آمد که به جوردر (بر) سر کوی تو از پای طلب ننشستمصنمی لشکريم غارت دل کرد و برفتآه اگر عاطفت شاه نگيرد دستمعافيت چشم مدار از من ميخانهنشينکه دم از خدمت (صحبت) رندان زدهام تا هستمدر ره عشق از آن سوی فنا صد خطر استتا نگویی که چو عمرم به سر آمد رستمبعد از اينم چه غم از تير کجانداز حسود(بعد از اینم چه غم از ناوک آزار حسود)چون (که) به محبوب کمانابروی خود پيوستمبوسه بر درج عقيق تو حلال است مراکه به افسوس و جفا مُهر وفا نشکستمرتبت دانش حافظ به فلک برشده بودکرد غمخواری شمشاد بلندت پستمSupport this podcast at — https://redcircle.com/ravaq/donations بستن