تابستان سال 2003 مردی به نام برایان ولز با بمبی دور گردنش وارد بانک میشه و بعد از سرقت به سرعت از بانک خارج میشه. درحالیکه یک ربع بعد توسط پلیس محاصره شده میگه که هنگام تحویل پیتزا چند جوان سیاهپوست به زور اسلحه، بمبی رو دور گردنش قفل میکنن و ازش میخوان که بانک رو براشون سرقت کنه ادامه...تابستان سال 2003 مردی به نام برایان ولز با بمبی دور گردنش وارد بانک میشه و بعد از سرقت به سرعت از بانک خارج میشه. درحالیکه یک ربع بعد توسط پلیس محاصره شده میگه که هنگام تحویل پیتزا چند جوان سیاهپوست به زور اسلحه، بمبی رو دور گردنش قفل میکنن و ازش میخوان که بانک رو براشون سرقت کنه اما...براساس : بستن
پروندههای جنایی همیشه پر از خشونت، تهوع و خون نیستند. حل کردن یک معمای جنایی شاید چیزی شبیه قدم زدن در مکانی ناشناخته است؛ با پادکست جنون هر ماه یک داستان جنایی، یک پرونده، یک سفر