Episode
شعر موسیقی کاسهلیسان - شعر آزاد - نیما شهسواری
Nima Shahsavari
-
2025-03-26
|
2 Listener's
"کاسهلیسان" شعر نیما شهسواری کاسهلیسان همگی پیش به سوی فرمان جمع اشرار شده مالهکش نظم و نظام دیوان تو بخواندی ز وطن جان ز دلش بیزار است معنیاش خاک بود فکر شما بیمار است وطن آن کودک زخمی خیابانم بود دختر کشته به فرمان تو آن رهبر بود وطن آن کولبر زخمی در کوهستان وطنم س ادامه..."کاسهلیسان" شعر نیما شهسواری کاسهلیسان همگی پیش به سوی فرمان جمع اشرار شده مالهکش نظم و نظام دیوان تو بخواندی ز وطن جان ز دلش بیزار است معنیاش خاک بود فکر شما بیمار است وطن آن کودک زخمی خیابانم بود دختر کشته به فرمان تو آن رهبر بود وطن آن کولبر زخمی در کوهستان وطنم سیل همه کودک در این زندان وطنی را که خزر گفته به میدان حراج چین و آن روس شده صاحب این جان از باج وطن آن نیم نسان حصر به غل زنجیر است حق زن دست تو و رهبر تو درگیر است وطن آن داغ تو شلاق به جان مردان تن بردار دگر جنس بخوان از این جان وطن آن خانه پر از عقل و خرد از انسان شده زندان همه ایران و رهایی زندان وطن آن مادر من ده شده سالی زندان جرم او داد همه طفل بخواند ایران وطن آن زن شد و هر دم به تنش شلاقی است آخرش دست درازی و تنش دار برابر باقی است وطن آن صد تن و افزون همه کودک در خون صبر این سال گذر دار به گردن مجنون تا کنون از رقم دار به ایران خواندی وطن آن جان به دار است و بگو شهر خون وطن این جان طبیعت که به لطف شیخان به دل قعر جهنم شده آتش ایران سیل بیآبی و قطع همه دنیا از دار این نفسگیر چه داند دل اشجر بیمار وطن آن سیل همه جان شده آری قربان به هزاری به دلش سر که بریدی از جان وطن آن عید کثیف تو و آن اربابت که سر از جان تو بریدی و بریدا این جان وطن آری همه سگهای ببین بر دار است قتل عام نفسم جان تو حیوان ارزان وطن آن اتش جهل تو و آن دینت بود که کبوتر به دل آتش زده در جهل کور نشر بیماری و هر زشتی و بدایمانی تو بخوان صبح دمان خوانم از آن را مجنون دم از امنیت و از شور خیابان گفتی همه نا امنی ما جود همینان درخون جوی خون راه به کارد همه ایران ویران امنیت نیست در این بودن اینان ایمان که اگر کس نطقی گفت نفس در جبر است تن او را که بریدند و نفس در حصر است همه نا امنی ما جود همینان در خون جوی خون سازد از این جان پریشان مجنون حسد ترس بخواندی که نها ایران شام همه امروز وطن گشته به سیلاب خون اگر این قوم پر از جهل و فساد دوران به زمین ماند بدان شام و هم ایران شودا او ویران که نها فکر همینان همه در نابودی همه ویران کند از جهل خودش در زودی آخرش مردم این شهر بگو بیشرف او را خواندند شده نالان و همه تازد و از شهر همو را راندند شرف از بیشرفی خوانده و این را تن خوان بدر این جامه زشتی به شرف خوان از آن شرفا گو که رهایی و برابر ظلمان هم و فریاد کشیدن به دل زورپرستان ایران شرفا گو که به پا ایستن از جور خواندن این شجاع دل به رهایی و غزل تن گفتن شرف از گفتن دژخیم خداوند پیش آن برابر به دلت خوانده بر او بر آن کیش شرف این زیدن در روز رهایی بیدار شرف این آتش خاکستر ما آن فریاد شرف از ترس گریزان و به دل تنهایی غزل ما به شجاعت شده ایران راهی شرف آن حس عمیق نفران در فریاد انچه فقدان همو بود تو را ایمان داد شرف از بردن نامش به لبت در لرز است شرف از بیشرفی تو بگو بیمرز است شرف از خواندن نامش به دلت او ترسان شرفی نیست دگر قلب شمایان ایمان شرفا دیدم و او دادکشان با من خواند قوم کودککش و قاتل ز منا نیست ارزان تن من خورد و وقاحت به دلش او آن خواند شرف بیشرفان ارزد از این بدرویان شرف ما به خیابان تو و دژخیمان ترس نهراسی که دل سال دگر در این مرز کاسهلیسان همگی عفو کند این ایران که رهایی به دلش خواند از اینسان ایمان همه در کام رهایی و رها در این داد منع ظلم است رهایی همه دادش آزاد #شعر #کاسهلیسان #شاعر #نیماشهسواری موسیقی این اثر توسط هوش مصنوعی ساخته شده است برای دریافت آثار نیما شهسواری اعم از کتاب و شعر به وبسایت جهان آرمانی مراجعه کنید https://idealistic-world.com صفحات رسمی نیما شهسواری در شبکههای اجتماعی https://zil.ink/nima_shahsavari پادکست جهان آرمانی در فضای مجازی https://zil.ink/Nimashahsavari پرتال دسترسی به آثار https://zil.ink/nima.shahsavari صفحه رسمی اینستاگرام نیما شهسواری @nima_shahsavarri #هنر #هنرمند #شعر_آزاد #شعر_کوتاه #شعر_فارسی #آزادی #برابری #شعر_ایران #شعر_سیاسی #شعر_ایرانی #شعر_فارسی #ایران #ایران_آزاد #ایران_رها #آزادی_ایران #نه_به_جمهوری_اسلامی #نه_به_حکومت_دینی بستن