- Lyrics by:
- Release date: 2024-08-07
- Plays: 0
صدام نمی رسید اون وقت
که آروم و ساکت بودم
فریاد من از رو خشم نیست
بلند میگم همه بشنون
صدام نمی رسید اون وقت
که آروم و ساکت بودم
فریاد من از رو خشم نیست
بلند میگم همه بشنون
سالیانی پیش، گلی غنچه کرد
پاشو کرد تو زمین، خودشو از ریشه گنده کرد
سالیانی پیش، شاخه ای کس نداشت
فقط یه اسم مستعار بقیه گذاشتن براش
کنار هم بزرگ، نشون دادن ارزشو
شاخه تنومندیشو، گلم بوی عطرشو
یکی برگشو، اون یکی رنگشو
تا که آسمون بسته شد، طوفانی اومد سمتشون
خار زیاد شد، سیاه پوشوند پیکرو
گل برازنده رو، گرفت ازش جلوه رو
باد اومد شاخه رو، تکون داد اون هیکلو
گرفت ازش هیبتو، شل کرد هر چی سفته رو
گرگ اومد، کند و رفت
ملخ رسید، کند و رفت
سیل زد و رفت و هر چی بود و کرد نرم و لخت
گِل و آب، مه و خاک، له و باز هر دو ور
شاخه رسید سمت راست و گل جدا شد سمت چپ
سالیانی بعد، بر حسب اتفاق
گذرا به هم خورد، نبود فرق و اختلافی
شاخه درختی شده بود و گل سربلند
یاد گذشته کردن و خندیدن با هم بلند
آسمون صاف، پرنده داشت می خوند
که قرار شد ادامه بدن همون راه عادیشونو
رو به جلو، رو به افق
تو باغچه نه این بار، تو بوستانی بزرگ
صدام نمی رسید اون وقت
که آروم و ساکت بودم
فریاد من از رو خشم نیست
بلند میگم همه بشنون
چه کنیم در این بوستان بزرگ؟
لازم نیست فقط مخصوص قشر خاصی باشه
جذابیتش برای سن و سالی باشه
برا جلب توجه دست رو جای حساسی باشه
کار من نیست، من بیشترم
با سلیقه ی هر کس اختلافی داشته باشه
با عقیده های شخصی بخواد شاخ به شاخ شه
پر فحش و حرفای نازسایی باشه
کار من نیست، من بیشترم
یه چیزی اختراع شه، که نه سیاسی
نه احساسی و نه اجتماعی باشه
بدون این که اسم هیچ غذایی باشه
باعث شه یه جایی، یه اشتهایی وا شه
یه دوایی باشه، خوابیده بیدار شه، پاشه
هر کسی برا خودش کس خاصی باشه
یه قهرمانی باشه، که تنها هدفش تو زندگی
اینه که رکورد خودش جا به جا شه
با این رشته کلید شاید یه درایی وا شه
هزار تا قصه، بی این که داستانی باشه
یه طرز فکر پر و بی اعتراضی باشه
جا خبرنگاری، چیز خبرسازی باشه
چرا تو شب از تاریکی قصه هایی باشه؟
خوبه تو این قصه ها یه چراغی باشه
تو زیرزمینش پله هایی باشه
واقعیت تلخه، تو قصه عشق و حالی باشه
بدون ایهام و قافیه ی خاصی باشه
همچین چیزی باید خیلی لوس و عادی باشه!
شایدم یه درصد یه کار استثنایی شد
میگفتن: "نمیشه"، نمیشد!
صدام نمی رسید اون وقت
که آروم و ساکت بودم
فریاد من از رو خشم نیست
بلند میگم همه بشنون
بشنون
بشنون
شاید این بار برسه صدام به گوشای بسته
فریاد من از شوقیه که توی سینه ها حبسه
ووووه
صدام نمی رسید اون وقت
که آروم و ساکت بودم
فریاد من از رو خشم نیست
بلند میگم همه بشنون
جای آرش دارا خیلی خالیه
که آروم و ساکت بودم
فریاد من از رو خشم نیست
بلند میگم همه بشنون
صدام نمی رسید اون وقت
که آروم و ساکت بودم
فریاد من از رو خشم نیست
بلند میگم همه بشنون
سالیانی پیش، گلی غنچه کرد
پاشو کرد تو زمین، خودشو از ریشه گنده کرد
سالیانی پیش، شاخه ای کس نداشت
فقط یه اسم مستعار بقیه گذاشتن براش
کنار هم بزرگ، نشون دادن ارزشو
شاخه تنومندیشو، گلم بوی عطرشو
یکی برگشو، اون یکی رنگشو
تا که آسمون بسته شد، طوفانی اومد سمتشون
خار زیاد شد، سیاه پوشوند پیکرو
گل برازنده رو، گرفت ازش جلوه رو
باد اومد شاخه رو، تکون داد اون هیکلو
گرفت ازش هیبتو، شل کرد هر چی سفته رو
گرگ اومد، کند و رفت
ملخ رسید، کند و رفت
سیل زد و رفت و هر چی بود و کرد نرم و لخت
گِل و آب، مه و خاک، له و باز هر دو ور
شاخه رسید سمت راست و گل جدا شد سمت چپ
سالیانی بعد، بر حسب اتفاق
گذرا به هم خورد، نبود فرق و اختلافی
شاخه درختی شده بود و گل سربلند
یاد گذشته کردن و خندیدن با هم بلند
آسمون صاف، پرنده داشت می خوند
که قرار شد ادامه بدن همون راه عادیشونو
رو به جلو، رو به افق
تو باغچه نه این بار، تو بوستانی بزرگ
صدام نمی رسید اون وقت
که آروم و ساکت بودم
فریاد من از رو خشم نیست
بلند میگم همه بشنون
چه کنیم در این بوستان بزرگ؟
لازم نیست فقط مخصوص قشر خاصی باشه
جذابیتش برای سن و سالی باشه
برا جلب توجه دست رو جای حساسی باشه
کار من نیست، من بیشترم
با سلیقه ی هر کس اختلافی داشته باشه
با عقیده های شخصی بخواد شاخ به شاخ شه
پر فحش و حرفای نازسایی باشه
کار من نیست، من بیشترم
یه چیزی اختراع شه، که نه سیاسی
نه احساسی و نه اجتماعی باشه
بدون این که اسم هیچ غذایی باشه
باعث شه یه جایی، یه اشتهایی وا شه
یه دوایی باشه، خوابیده بیدار شه، پاشه
هر کسی برا خودش کس خاصی باشه
یه قهرمانی باشه، که تنها هدفش تو زندگی
اینه که رکورد خودش جا به جا شه
با این رشته کلید شاید یه درایی وا شه
هزار تا قصه، بی این که داستانی باشه
یه طرز فکر پر و بی اعتراضی باشه
جا خبرنگاری، چیز خبرسازی باشه
چرا تو شب از تاریکی قصه هایی باشه؟
خوبه تو این قصه ها یه چراغی باشه
تو زیرزمینش پله هایی باشه
واقعیت تلخه، تو قصه عشق و حالی باشه
بدون ایهام و قافیه ی خاصی باشه
همچین چیزی باید خیلی لوس و عادی باشه!
شایدم یه درصد یه کار استثنایی شد
میگفتن: "نمیشه"، نمیشد!
صدام نمی رسید اون وقت
که آروم و ساکت بودم
فریاد من از رو خشم نیست
بلند میگم همه بشنون
بشنون
بشنون
شاید این بار برسه صدام به گوشای بسته
فریاد من از شوقیه که توی سینه ها حبسه
ووووه
صدام نمی رسید اون وقت
که آروم و ساکت بودم
فریاد من از رو خشم نیست
بلند میگم همه بشنون
جای آرش دارا خیلی خالیه
Related items
Rate & comment: